...

رحمان بابا

آه و افغان از فراقت میکنم
 آر زوی اتفاقت ميکنم

نيست رسم دلنوازی دربتان
ګرز توجو يم حماقت ميکنم

در ګرستن از غم هجران تو
 ز ابرنيسانی سباقت ميکنم

چون کنم چون طاقت صبرم نماند
 من صبوری قدر طاقت ميکنم

کامګار از هجر تو ای ماه رو!
 همچو ماه نو محاقت ميکنم